سوار نیک و فارس: ز جنگی سواران چابک رکاب به نهصد هزار آمد اندر حساب. نظامی (شرفنامه). سوار هنرمند چابک رکاب که بر آتش انگشت زد بی حساب. نظامی (از شرفنامه)
سوار نیک و فارس: ز جنگی سواران چابک رکاب به نهصد هزار آمد اندر حساب. نظامی (شرفنامه). سوار هنرمند چابک رکاب که بر آتش انگشت زد بی حساب. نظامی (از شرفنامه)
چابک رفتاری. تندروی. چالاکی در راه رفتن: به چابک روی پیکرش دیوزاد به گردندگی کنیتش دیو باد. نظامی (شرفنامه). که چون خسرو از تخت کیخسروی سوی لشکر آمد به چابک روی. نظامی (شرفنامه)
چابک رفتاری. تندروی. چالاکی در راه رفتن: به چابک روی پیکرش دیوزاد به گردندگی کنیتش دیو باد. نظامی (شرفنامه). که چون خسرو از تخت کیخسروی سوی لشکر آمد به چابک روی. نظامی (شرفنامه)